در زمان تحصیل من در مقطع لیسانس چون تعداد دانشجویان و دانش‌آموختگان حسابداری در مقایسه با امروز بسیار کمتر بود، اغلب دانشجویان از همان دوران دانشجویی در موقعیتهای شغلی مناسبی مشغول به کار می‌شدند. مثلا، تعداد زیادی از هم‌دانشگاهیان من در واحدهای حسابداری شرکتهای بزرگ یا در موسسات حسابرسی معتبر و خوشنام مشغول به کار بودند. من از پایان سال دوم دانشگاه (تابستان 1377)، ابتدا حدود یک سال و چند ماه به عنوان کمک حسابدار در شرکت یکی از دوستان پدرم مشغول به کار شدم. بعدا هم با توصیه‌نامه استاد بزرگوار جناب آقای دکتر علی پارسائیان به استاد عزیزم جناب آقای دکتر عباس هشی، به موسسه حسابرسی بهمند رفتم، و تا پایان مقطع لیسانس در آن موسسه مشغول به کار حسابرسی بودم. آن زمان (سال 1378) موسسه بهمند و موسسه هشیار بهمند هر دو در قالب موسسه بهمند فعال بودند. مثل امروز هم جزو موسسات بزرگ، معتبر و خوشنام حرفه حسابداری ایران بود. برای من سابقه کار کردن در این موسسه افتخار بزرگی است، و همیشه خودم را یک بهمندی می‌دانم. دوستان علاقه‌مند به تاریخ حسابداری ایران حتما مطلع هستند که، آغاز به کار موسسات حسابرسی در ایران از دهه 1340 کلید خورد، و یکی از نخستین (و بنا به روایتی، نخستین) موسسه حسابرسی ایرانی موسسه حسابرسی دقیق بود که توسط زنده‌یاد حسن سجادی‌نژاد و شاهرخ بهنام تاسیس شده بود. موسسه بهمند میراث‌دار موسسه دقیق است. آن زمان که من در آن موسسه کار می‌کردم، هنوز در بایگانی موسسه پرونده‌های حسابرسی موسسه دقیق بود، و این برای من خیلی جالب بود. 


اشتغال من در بهمند تا پایان مقطع لیسانس ادامه داشت. آن زمان، چون می‌خواستم با تمام توان در کنکور فوق‌لیسانس شرکت کنم، حدود هشت ماه با موسسه قطع همکاری کردم و تمام‌وقت درس خواندم. البته بعد از کنکور (اسفند 1379) مجددا در موسسه مشغول به کار شدم. تا زمانی که نتیجه کنکور اعلام شد. همانطور که عرض کردم، آن زمان چون زبان تخصصی من و تقریبا همه هم‌دوره‌ای‌هایم ضعیف بود، و در کنکور هم به دلیل محدودیت زمانی از همان ابتدا زبان تخصصی را کنار گذاشته بودم، بنابراین، بعد از قبولی در کنکور تازه متوجه شدم که با چه چالش بزرگی مواجه هستم! من در اولین انتخابم که دانشگاه علامه طباطبایی بود، پذیرفته شده بودم. آن سال اولین سالی بود که آن دانشگاه به پشتوانه گروه حسابداری توانمندنش در دو گروه هشت نفری دانشجوی فوق‌لیسانس حسابداری پذیرش کرده بود. یعنی مجموعا شانزده نفر از پذیرفته‌شدگان آن سال در دانشگاه ما پذیرفته شده بودند. در بین ما از رتبه 1 تا رتبه 20 کنکور بود. یعنی از بین بیست نفر اول کنکور فقط چهار نفر دانشگاههای دیگر را انتخاب کرده بودند. به پشتوانه چنین دانشجویان مستعدی، استادان دروس مختلف هم چون فرضشان این بود که توانمندی دانشجویان بالاست، همگی از منابع به زبان اصلی (انگلیسی) برای تدریس استفاده می‌کردند. ضمن اینکه برای هر درس هم ملزم به ترجمه و ارائه یک مقاله مرتبط بودیم. همگی اینها را بگذارید کنار ضعیف بودن زبان من! اینطور شد که ناچار شدم برای بار دوم (و برای همیشه) موسسه بهمند و حسابرسی را ترک کنم. حدود شش ماه هیچ جا مشغول به کار نشدم. بخش قابل توجهی از وقت و انرژیم را صرف تقویت زبان عمومی و زبان تخصصی کردم. اوضاع که قدری بهتر شد و کم کم توانستم گلیمم را از آب بیرون بکشم، یک روز یکی از همکاران سابق بهمند، سرکار خانم رویا مهدی‌زاده (از شرکای فعلی موسسه حسابرسی هشیار بهمند)، که آن زمان در امور مالی سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران (سابق) مشغول به کار بود، به من اطلاع داد که آن سازمان از بین دانشجویان و دانش‌آموختگان فوق‌لیسانس حسابداری دانشگاههای تهران استخدام می‌کند. من تا آن زمان تقریبا هیچ آشنایی با بورس نداشتم. ولی به توصیه موکد ایشان که می‌گفت موقعیت شغلی بسیار مناسبی است، مشتاق استخدام در آن سازمان شدم. فرایند گزینش و استخدام حدود یک ماه طول کشید. خانم مهدی‌زاده هم در گذراندن این فرایند خیلی به من کمک کرد. سرانجام از یکم اسفند 1380 به عنوان کارشناس اداره نظارت بر شرکتها در آن سازمان مشغول به کار شدم. آن زمان هنوز قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران (آذر 1384) تصویب نشده بود. به همین دلیل، مجموعه بازار سرمایه تحت ضوابط قانون تاسیس بورس اوراق بهادار (اردیبهشت 1345) فعالیت می‌کرد. طبق آن قانون، ارکان بورس عبارت بود از: شورای بورس، هیئت پذیرش اوراق بهادار، هیئت داوری بورس، و سازمان کارگزاران بورس. در واقع، وظایف و کارکردی که امروز سازمان بورس و اوراق بهادار، شرکت بورس اوراق بهادار تهران، شرکت فرابورس ایران، شرکت اطلاع‌رسانی و خدمات بورس، شرکت مدیریت فناوری بورس تهران، و شرکت سپرده‌گذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه بر عهده دارند (نظارت و عملیات)، در آن زمان، همگی در سازمان کارگزاران متمرکز بود. یکی از مهمترین امور نظارتی هم که آن سازمان بر عهده داشت، و امروز مدیریت نظارت بر ناشران سازمان بورس و اوراق بهادار بر عهده دارد، نظارت بر فرایند انتشار اطلاعات شرکتهای بورسی بود. یعنی موقعیت شغلی جدیدی که وارد آن شده بودم هم به نوعی از جنس همان خدمات اطمینان‌بخشی بود. البته سازمان کارگزاران و هم‌اینک سازمان بورس هیچگاه چنین اظهاری نکرده‌اند. چون مسئولیت اطلاعات منتشرشده تماما بر عهده مدیران شرکتهای بورسی است. ولی از نظر ماهیتی به نوعی کار اطمینان‌بخشی در این اداره انجام می‌شد.