پاسخ من به این سوال همیشه اینست که نه در ایران و نه در هیچ نقطه از جهان هیچ حسابداری بیکار نمیماند. نکته در اینجاست که متاسفانه ما تعداد زیادی دانشآموخته رشته حسابداری از مقاطع مختلف (دیپلم تا دکتری) داریم که چون حسابدار نیستند، طبیعتا نتوانستهاند شغل حسابداری پیدا کنند. این طبیعیترین اتفاق است. هیچ کارفرمای معقولی در هیچ جای دنیا امور مهم مالی خود را به فردی که از عهده انجام آن برنمیاید نمیسپارد. این بدیهی است. توصیه من به عزیزان دانشآموخته رشته حسابداری اینست که برای پیدا کردن شغل مناسب حسابداری، اول حسابدار بشوند. البته حسابدار شدن مراتبی دارد. از فردی که حسابداری یک فروشگاه کوچک را بر عهده دارد، تا معاون مالی و اداری یک هلدینگ بزرگ چندملیتی همگی حسابدار هستند. ولی تواناییهایشان متفاوت است.
یک توضیح داخل پرانتز هم درباره اصطلاح حسابدار عرض کنم. چون دیدهام اغلب محل مناقشه است. مثلا، یک بار از یک دوست حسابدار رسمی شنیدم که میگفت، چرا جامعه حسابداران رسمی این همه تلاش برای ثبت روز حسابدار کرد؟ همین تلاش را باید صرف ثبت روز حسابرس میکرد! یا بعضی دوستان با خود عنوان حسابدار رسمی مشکل دارند و معتقدند عنوان حسابرس رسمی درستتر است! یا مثلا، بعضی دوستان مدیر مالی را وقتی حسابدار خطاب میکنیم احساس میکنند مورد تحقیر واقع شدهاند! از این قبیل سوءبرداشتها درباره اصطلاح حسابدار بسیار وجود دارد. حسابدار یک معنی خاص دارد و یک معنی عام. معنی خاص آن به فردی اطلاق میشود که در رده پایینتر از رئیس حسابداری وظایف یک حسابدار مالی را بر عهده دارند. ولی معنی عام آن به همه افرادی اطلاق میشود که در زمینههای شغلی مختلف حسابداری در همه سطوح مشغول به کار هستند. مشابه اصطلاح سرباز که در معنی خاص آن به فردی گفته میشود که پایینترین درجه نظامی را دارد. ولی در معنی عام آن، حتی امیران ارتش و سرداران سپاه هم خودشان را سرباز مینامند.
با این توضیح، وقتی عرض میکنم دوستان باید تلاش کنند حسابدار بشوند، منظورم معنی عام آن است. یعنی به هر زمینه تخصصی حسابداری که علاقهمند هستند و میخواهند در آن زمینه فعالیت بکنند، تلاش کنند در آن زمینه دانش، مهارت، و تجربه مورد نیاز را به دست بیاورند. متاسفانه روند وارونه توسعه حسابداری در ایران که در این گفتگو هم به آن اشاره کردم، یکی از تبعاتش همین است که ما امروز صدها هزار دانشآموخته حسابداری از مقاطع مختلف دانشگاهی داریم. ولی بخش بسیار قابل توجهی از آنان فاقد دانش، مهارت، و تجربه مورد نیاز برای تصدی مشاغل مختلف حسابداری هستند. شاهد این ادعا، تعداد بسیار قابل توجه کارفرمایان در زمینههای شغلی مختلف حسابداری است که همواره در جستجوی یافتن حسابدار صلاحیتدار هستند، و اغلب با دشواری بسیار زیادی موفق به یافتن فرد مناسب میشوند. بنابراین توصیهام به جوانان جویای کار اینست که مدرک دانشگاهی خود را فراموش کنند. این عزیزان باید بدانند که یک حسابدار حرفهای از روزی که مشغول به کار میشود، تا آخرین روز کاریش همواره در حال کسب دانش، مهارت و تجربه است. من چند سال پیش در حساب کاربریم در اینستاگرام یادداشتی با عنوان کیف نامرئی حسابداران نوشتم[1]؛ و در آن یادآور شدم هر حسابدار موفقی، در هر جای جهان، همواره یک کیف نامرئی همراه خود دارد، و از اولین تا آخرین روز اشتغال به کارش به طور پیوسته تلاش میکند آن کیف نامرئی را تجهیز کند و بروز نگه دارند. آنجا ذکر کردم، محتویات کیف نامرئی هر حسابدار بسته به زمینه تخصصی فعالیتش متفاوت است. ولی مواردی نیز هستند که در کیف نامرئی اغلب حسابداران پیدا میشوند. مثلا، استانداردهای حسابداری، قوانین و مقررات مالیاتی، قانون تجارت، قانون کار، قوانین و مقررات تامین اجتماعی، نرمافزارهای رایانهای، زبان انگلیسی، و موارد مشابه آنها از این دست هستند. متاسفانه در کشور ما شکاف بسیار بزرگی بین دانشگاهها و حرفه حسابداری وجود دارد. مسئولیت آنهم تماما بر عهده دانشگاههاست. چون در کشورهای توسعهیافته دانشگاهها هستند که پشت سر حرفه حرکت میکنند. یعنی دانشگاهها آموزش خود را مبتنی با نیاز حرفه طراحی میکنند. ولی در ایران اغلب دانشگاهیان گویی در یک سیاره دیگر زندگی میکنند. اینطور میشود که خروجی دانشگاهها از عهده برآورده کردن نیازهای حرفه برنمیآیند، و اغلب آنان بعد از دانشآموختگی از دانشگاه تازه ناچارند از نو در موسسات آموزشی حرفهای آموزش ببینند تا بتوانند گیلم خود را از آب بیرون بکشند. اصلا تا به حال به این فکر کردهاید که رمز موفقیت مرکز آموزش انجمن در تمام سه دهه گذشته چه بوده است؟ اینکه نیاز حرفه را درک کرده، و قدم به قدم پشت سر حرفه حرکت کرده است. چنین تبعیتی را ما ابدا در دانشگاههای ایران نمیبینیم. نتیجه هم این شده است که میبینید.
در ارتباط با موضوع بیکاری حسابداران این نوشته (اینجا) را نیز بخوانید
دیدگاه خود را بنویسید