[ این نوشته متن دوازدهمین قسمت از مجموعه پادکستهای هزار داستان حسابداری است، که 29 اسفند 1397 با همین عنوان توسط محسن قاسمی تهیه و منتشر شد - اینجا ]
طبق قولی که جمعه گذشته داده بودم؛ امروز، بیست و نهم اسفند 1397، که 68 امین سالگرد ملّی شدن صنعت نفت ایران به رهبری زندهیاد دکتر محمد مصدق (رهبر جبهه ملی ایران) است، میخواهم درباره نقش حسابداران در موفقیت ملی شدن صنعت نفت ایران و پا گرفتن شرکت ملی نفت ایران صحبت کنم. همین طور، تاثیرگذاری این رویداد بزرگ تاریخ معاصر ایران بر توسعه حسابداری نوین ایران، که به نظر من، همان طور که در این پادکست سعی میکنم تشریح کنم، یک نقش بسیار تاثیرگذار و ماندگار بوده است.
مرور وقایع منجر به پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران
اول اجازه بدهید خیلی خلاصه و گذرا وقایع منجر به پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران را با هم مرور کنیم. همان طور که میدانید، اولین چاه نفت خاورمیانه، به نام "چاه شماره یک"، در نتیجه حفاری های ویلیام ناکس دارسی، در روز سهشنبه، پنجم خرداد 1287، در میدان نفتون مسجد سلیمان در استان خوزستان ایران به نفت رسید. دارسی یک بازرگان و صنعتگر انگلیسی بود که با انعقاد یک قرارداد با مظفرالدین شاه امتیاز انحصاری استخراج و بهرهبرداری نفت سرتاسر ایران را به مدت شصت سال در اختیار گرفت - البته به جز ایالات شمالی ایران، از جمله، گیلان، مازندران، گرگان، خراسان و آذربایجان. یعنی در سایر نقاط ایران فقط دارسی بود که میتوانست به عملیات اکتشاف نفت اقدام کند، و اگر به نفت میرسید - طبق آن قرارداد - فقط 16 درصد از عواید خالصش را به دولت ایران میداد، و 84درصد مابقی را خودش برمیداشت. یعنی، یک قرارداد رویایی برایش بود. البته او هنگام انعقاد قرارداد نیز 20هزار لیره وجه نقد به ایران پرداخته بود.
دارسی چند سالی که کار اکتشاف را ادامه داد، چون به نفت نرسید و پولش هم داشت تمام میشد، به ناچار با شرکت نفت برمه (که شرکتی بریتانیایی بود) شریک شد. به همین دلیل، وقتی اکتشافات دارسی نهایتا در مسجد سلیمان (همان چاه شماره یک) به نفت رسید، شرکت نفت ایران و انگلیس توسط شرکت نفت برمه برای بهرهبرداری و فروش نفت ایران تاسیس شد، و دارسی نیز به عنوان مدیرعامل این شرکت منصوب شد. البته قبل از جنگ جهانی اول، وزارت دریاداری بریتانیا، اکثریت سهام این شرکت را خرید و حین هر دو جنگ جهانی اول و دوم با نفت ارزانقیمت ایران سوخت کشتیهای جنگی بریتانیا را تامین کرد.
قرارداد دارسی ادامه داشت تا این که پس از انقراض سلسله قاجار، در دوران پادشاهی رضاشاه پهلوی، به دلیل اینکه انگلیس از پرداخت همان سهم ناچیز 16درصدی ایران نیز طفره میرفت، در سال 1310، رضاشاه این قرارداد را یکطرفه فسخ کرد. البته بعد از مذاکرات بین نمایندگان ایران و انگلیس این مناقشه به امضای قرارداد ۱۹۳۳ ختم شد. در تمام این مدت هم نخبگان کشور کمابیش نسبت به این قراردادها انتقادات و اعتراضاتی را ابراز میکردند. ولی اوج اعتراضات در زمان انجام مذاکرات متمم قرارداد 1933 بود. این متمم، در روز یکشنبه، 26 تیر 1328، به امضای عباسقلی گلشائیان (وزیر دارایی ایران) و نویل گس (از مقامات شرکت نفت ایران و انگلیس) رسید. ولی این متمم به دلیل اوج گرفتن اعتراضات هیچ وقت در مجلس شورای ملی ایران به تصویب نرسید. و نهایتا هم در نتیجه پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران به رهبری زندهیاد دکتر محمد مصدق (رهبر جبهه ملی ایران) قانون ملی شدن صنعت نفت ایران به پیشنهاد دکتر محمد مصدق در 17 اسفند 1329 به مجلس شورای ملی ارائه شد، و 24 اسفند به تصویب مجلس شورای ملی رسید. و در روز 29 اسفند 1329 پس از تصویب در مجلس سنا وجاهت قانونی پیدا کرد و عملاً جایگزین قرارداد 1933 و متمم آن (یعنی قرارداد گس-گلشائیان) شد.
بعد از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران، حسین علا به دلیل تهدید فدائیان اسلام از سمت نخست وزیری استعفاء داد. چون چند روز پیش از آن، فدائیان اسلام رزمآرا (نخست وزیر قبلی) را به دلیل مخالفت با ملیشدن صنعت نفت ترور کرده بودند. بعد از استعفای علا، سید ضیاالدین طباطبایی از طرف مجلس به عنوان گزینه اصلی نخست وزیری مطرح شد، تا بیاید و جلوی اجراییشدن قانون ملی شدن صنعت نفت را بگیرد. در چنین وضعیتی، جمال امامی که از نمایندگان تندروی مجلس و از مخالفای سرسخت مصدق بود، به مصدق پیشنهاد داد خودش مسئولیت نخست وزیری را بپذیرد. چون مخالفان مصدق فکر میکردند او این مسئولیت را نمیپذیرد، و بدین ترتیب مقدمات نخست وزیری سیدضیاء فراهم میشود. ولی در کمال ناباوری مخالفان، مصدق این پیشنهاد را پذیرفت که به عنوان نخست وزیر خودش مسئولیت اجرای کردن قانون ملی شدن صنعت نفت را بر عهده گیرد. زندهیاد دکتر محمد مصدق (رهبر ملی ایران) در همان روز اول نخست وزیری یک نطق رادیویی تاریخی ایراد میکند، که با هم میشنویم. (برای شنیدن به پادکست مراجعه کنید)
فضای صنعت نفت ایران، قبل از ملی شدن، از زبان ابوالقاسم خردجو
برای این که با فضای صنعت نفت ایران، قبل از ملی شدن آن تا حدودی آشنا بشویم، گوش کنیم به توضیحات جذابی که زندهیاد ابوالقاسم خردجو از حسابداران برجسته تاریخ معاصر ایران در روز جمعه، 23 آذر 1363، در ایالت مریلند آمریکا در گفتگو با ضیای صدقی در چارچوب پروژه تاریخ شفاهی ایران (در مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد) انجام داد. زندهیاد خردجو همان طور که در نهمین قسمت این مجموعه پادکستها (اینجا) به طور مفصل خدمتتان عرض کردم، جزو نخستین گروه 15نفری دانشجویان اعزام به خارج ایران بود که پاییز 1315 با بورسیه بانک ملی ایران برای تحصیل حسابداری به انگلستان رفتند و در سالهای 1323 و 1324 هفت نفر از آنان به ایران برگشتند و عملا از پیشگامان توسعه حسابداری نوین ایران بودند. وی حدود بیست سال (از 1338 تا 1358) مدیرعامل بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران بود؛ و طی این مدت، هم بورس اوراق بهادار تهران و هم کانون حسابداران رسمی را بنیانگذاری کرد، و ریاست هر دوی آنها را بر عهده داشت. زندهیاد خردجو که پس از پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت به همراه هیئت خلع ید به رهبری زندهیاد مهندس مهدی بازرگان برای خلع ید شرکت نفت ایران و انگلیس از صنعت نفت ایران و راهاندازی شرکت ملی نفت ایران عازم آبادان شد، قرار بود به همراه همدورهایهای خود (زندهیادان محمدمهدی سمیعی، اسمعیل عرفانی و حسن سجادی نژاد) امور مالی و حسابداری شرکت نفت ایران و انگلیس را که برای چندین دهه در قرق حسابداران انگلیسی و هندی و پاکستانی بود، تحویل بگیرند و با نیروی ایرانی احیاء کنند. با هم بشنویم زندهیاد خردجو درباره سابقه همکاری خود با نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران چه میگوید (برای شنیدن به پادکست مراجعه کنید)
البته زندهیاد خردجو در همین مصاحبه گلایهای جالب هم میکند، از عدم استفاده از تخصص حسابداری وی و همدورهایهایش در مذاکرات نفتی پس از کودتای 28 مرداد 1332 که منجر به انعقاد قرارداد کنسرسیوم شد. این را هم از زبان خودشان بشنویم. جالب است. (برای شنیدن به پادکست مراجعه کنید)
همکاری محمدمهدی سمیعی با هیئت خلع ید
زندهیاد محمدمهدی سمیعی نیز در قالب همین پروژه تاریخ شفاهی ایران - در مصاحبهایی که در روز پنج شنبه 17 مرداد 1364 در لندن با دکتر حبیب لاجوردی انجام داد - اشاره کوتاهی به همکاری خود با هیئت خلع ید دارد که با هم میشنویم. (برای شنیدن به پادکست مراجعه کنید)
بر خلاف محمدمهدی سمیعی و ابوالقاسم خردجو که پس از چند سال خدمت در شرکت ملی نفت ایران به شبکه بانکی کشور برگشتند، دو همدورهای دیگرشان، یعنی اسمعیل عرفانی و حسن سجادینژاد تا پایان زندگی حرفهای خود در شرکت ملی نفت ایران ماندند.
اسمعیل عرفانی؛ مبتکر ایده اقتصاد بدون نفت
طبق منابع موجود، زندهیاد اسمعیل عرفانی در بین این چهار تن بیشترین نزدیکی را با دکتر مصدق داشت. در زندگینامه وی (مجله حسابرس) آمده است، به رغم آن که او در اثر سانحه رانندگی در سیسالگی دچار معلولیت از ناحیه هر دو پا شده بود، ولی با همان وضعیت به مبارزات نهضت ملی شدن صنعت نفت پیوست، و در اجتماعات و راهپیماییهای جبهه ملی شرکت میکرد. علاوه بر این، وی با انتشار مقالاتی اقتصادی در روزنامههای کیهان و اطلاعات نظریات جدیدی را برای سازماندهی اقتصاد بدون اتکا به درآمد نفت ارائه میکرد که به شدت مورد توجه دکتر مصدق قرارگرفت. همین باعث شد دکتر مصدق وی را در شمار مشاوران اقتصادی خود انتخاب کند و هفتهای چند بار با وی درباره مسائل اقتصادی مشورت کند.
حین مبارزات ملیشدن نفت نیز وقتی گروهی از نمایندگان مجلس (به تحریک دشمنان نهضت ملیشدن صنعت نفت) به شدت علیه دکتر مصدق فعالیت میکردند، اسمعیل عرفانی از طریق یکی از دوستان خود به فهرست سهامداران ایرانی شرکت نفت ایران و انگلیس دسترسی پیدا کرد که تعداد قابل توجهی از آنان از مخالفان دکتر مصدق بودند. این فهرست توسط عرفانی در روزنامههای آن زمان منتشر میشود، و بدین ترتیب، مشخص میشود که نمایندگان مخالف نهضت (به سرکردگی جمال امامی) اکثرا از سهامداران شرکت نفت ایران و انگلیس بودند. این اقدام عرفانی باعث میشود که به مقدار قابل ملاحظهای از شدت مخالفتها علیه دکتر مصدق کاسته شود و دکتر مصدق نیز او را مورد تقدیر قرار بدهد.
عرفانی پس از پیروزی نهضت ملیشدن صنعت نفت، و حین خلع ید شرکت نفت ایران و انگلیس از صنعت نفت ایران، نیز از طرف دکتر مصدق به عنوان رییس هیئت عالی بازرسی شرکت ملی نفت ایران منصوب شد، و به همراه سه تن از دوستان و همدورهایهایش، ابوالقاسم خردجو، محمدمهدی سمیعی، و حسن سجادینژاد، برای احیای حسابداری و امور مالی شرکت ملی نفت ایران عازم آبادان شد.
دانشکده حسابداری و علوم مالی شرکت ملی نفت ایران؛
میراث ماندگار اسمعیل عرفانی و حسن سجادینژاد
یکی از میراثهای ماندگار زندهیادان اسمعیل عرفانی و حسن سجادینژاد برای حسابداری ایران تاسیس آموزشگاه عالی حسابداری در سال 1336 بود که اولین موسسه آموزش عالی حسابداری ایران محسوب میشود. نام این آموزشگاه، ابتدا در سال ۱۳۵۰ ، به مدرسه عالی حسابداری و علوم مالی تغییر پیدا کرد، و نهایتا در سال ۱۳۵۳، دانشکده حسابداری و علوم مالی شرکت ملی نفت ایران نامیده شد. پس از انقلاب 1357 هم بعد از وقفهای چند ساله مجدداً به عنوان دانشکده نفت تهران (زیرمجموعه دانشگاه صنعت نفت) به فعالیت خود ادامه داد، و در سرتاسر شصت و چند سال گذشته به عنوان یکی از قطبهای آموزش عالی حسابداری ایران شناخته میشده است. حتی انجمن حسابداران خبره ایران که در سال 1351 به عنوان اولین انجمن حرفهای حسابدارای ایران تاسیس شد، با توجه به ترکیب اولیه اعضایش که اکثرا از دانشآموختگان دانشکده نفت و دارندگان گواهینامههای حرفهای بینالمللی بودند، به نوعی فرزند دانشکده حسابداری نفت محسوب میشود. انجمن از همان آغاز فعالیت همکاری نزدیک و تنگاتنگی با دانشکده نفت داشت. یکی از فرازهای این همکاری و نزدیکی در راهاندازی مرکز آموزش حسابداران خبره (PACT) تجلی پیدا کرد، که یک موسسه آموزشی مشترک بین انجمن و دانشگاه نفت است، و در حال حاضر به عنوان بزرگترین و معتبرترین مرکز آموزش غیردانشگاهی حسابداری و مالی ایران فعالیت میکند. حتی اکثر رئیسان انجمن و دبیران کل انجمن نیز طی پنج دهه گذشته از دانشآموختگان این دانشکده بودند.
زندهیاد حسن سجادینژاد که از بنیانگذاران اصلی دانشکده حسابداری نفت بود، و از بدو راهاندازی آموزشگاه عالی حسابداری به عنوان استاد این آموزشگاه و مولف منابع آموزشی آن فعالیت داشت، در سالهای قبل از انقلاب برای مدتی طولانی ریاست آن دانشکده را نیز بر عهده داشت، و همزمان نیز در شرکت ملی نفت ایران در سمتهای حسابدار کل، رئیس اداره حقوقی، قائم مقام سرپرست امورمالی، بازرس مخصوص صندوقهای بازنشستگی و پساندازه کارکنان، مشاور عالی رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل نیز خدمت کرد. وی در اولین مقالهای که زمستان 1355 با عنوان "حرفه حسابداری در ایران" برای نشریه انجمن حسابداران خبره ایران (مجله حسابدار) نوشت، تصویری جالب و البته تاسفبار از وضعیت نامناسب حسابدارای ایران پیش از نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران ارائه داده است. ما حدود یک سال پیش (در سال 1396) پادکست این مقاله را در کانال پادکستهای انجمن حسابداران خبره ایران منتشر کردیم که دوستان میتوانند از آن طریق بشنوند. ولی اجازه بدهید بخشایی از آن را هم اینجا با هم بشنویم. (برای شنیدن به پادکست مراجعه کنید)
دوستان و همکاران عزیز!
امیدوارم خستهتان نکرده باشم و تا آخر این پادکست من را همراهی کرده باشید. همان طور ابتدای این پادکست هم عرض کردم، امروز چهارشنبه بیست و نهمه اسفنده 1397، سالی است که از نظر فشارهای اقتصادی زیادی که همه ما در سازمانهای محل کار خود با آنها دست و پنجه نرم کردیم، سال بسیار سختی بود. ولی خوشبختانه برای من شخصا سال پرباری بود. من در یک سال گذشته با همکاری آرش پشنج چهار فیلم مستند درباره حسابداری تولید کردم که از طریق کانال رسمی انجمن حسابداران خبره ایران در آپارات منتشر کردیم، و طی این مدت، این چهار فیلم مستند فقط در آپارات مجموعا حدود 14هزار بار دیده شد. حالا بماند که در تلگرام و شبکههای اجتماعی دیگر چقدر دیده شدند و چندین هزار بار نیز دانلود شدند و به اشکال مختلف دیگر دیده شدند. از حدود دو ماه و نیم پیش هم (از 12 دی 1397) من خودم در یک تلاش کاملا شخصی ضبط و انتشار این پادکستهای «هزار داستان حسابداری» را بدون کوچکترین استفادهای از امکانات و رسانههای در اختیار انجمن آغاز کردهام، و در این مدت با احتساب پادکست امروز این توفیق برایم حاصل شده است که دوازده قسمت از این پادکستها را درباره موضوعات جذاب تاریخ حسابداری ایران تقدیم حضورتان کنم، و استقبال حقیقتا غافلگیرکنندهای که شما عزیزان از این پادکستها کردید، در تمام این مدت بزرگترین انگیزه من برای ادامه این کار بود، و هست. به امید خدا با همین انگیزه قوی این کار را در سال آینده نیز ادامه میدهم. شما عزیزان هم اگر دوست دارید این کار ادامه پیدا کند، بزرگترین حمایتی که از این کار میتوانید بکنید این است که این پادکستها را به دوستان و همکاران و احیانا اگر دانشجو هستید به همکلاسیهایتان معرفی کنید. چون این پادکستها هر چی بیشتر دیده شوند، انگیزه من برای تولید آنها به مراتب بیشتر میشود.
در این ساعتهای پایان سال 1397 فرارسیدن نوروز و سال نو را خدمت همه شما شادباش عرض میکنم و امیدوارم هم روزهای عید خیلی به شما خوش بگذرد و هم سال 1398 سال همراه با تندرستی و شادکامی و کامیابی برای همه شما عزیزان و خانوادههای محترمتان باشد. تا پادکست بعدی که در آن میخواهم درباره یکی دیگر از موضوعات جذاب حسابداری صحبت کنم، فعلا خدا نگهدار. [ برای شنیدن فایل کامل این پادکست بر روی تصویر زیر کلیک کنید ]
دیدگاه خود را بنویسید