کارکرد گواهینامه‌های صلاحیت حرفه‌ای در این زمینه‌های تخصصی (خدمات غیراطمینان‌بخشی) صرفا جلب اعتماد ذینفعان است. در واقع، ذینفعان هنگام نیاز به دریافت این خدمات به جای آنکه خودشان صلاحیت حرفه‌ای افراد داوطلب را ارزیابی کنند؛ به افراد گواهی‌شده از سوی یک نهاد معتبر حرفه‌ای اعتماد می‌کنند. مثلا، مدیران یک شرکت در امریکا یا کشورهای دیگر به جای اینکه خودشان بیایند و از بین تعداد زیاد داوطلبان تصدی شغل حسابرس داخلی یک فرد مناسب را انتخاب کنند، به فرایند تشخیص صلاحیت حرفه‌ای انجمن حسابرسان داخلی (The IIA) اعتماد می‌کنند و می‌گویند ما این حسابرس داخلی را از بین افرادی انتخاب می‌کنیم که گواهینامه صلاحیت حرفه‌ای صادرشده از سوی این انجمن حرفه‌ای (CIA) را داشته باشند. آن شرکتها نه الزام قانونی به این کار دارند، و نه اینکه هیچ کشوری به گواهینامه CIA اعتبار قانونی داده است.


البته اینجا یک نکته ظریف و بسیار مهم وجود دارد که حتما باید بر روی آن، مخصوصا در نهادهای حرفه‌ای، تمرکز کنیم. اینکه همواره این ظرفیت قانونی وجود دارد، که نهادهای ناظر (مثلا، بانک مرکزی در بازار پول؛ سازمان بورس و اوراق بهادار در بازار سرمایه؛ بیمه مرکزی در بازار بیمه؛...)، می‌توانند در راستای پاسداری از منافع عمومی، اشخاص فعال در این بازارها را به استفاده از خدمات افراد دارای صلاحیت ملزم کنند. مثلا، در ایران، نزدیک به بیست سال است که افراد شاغل در نهادهای مالی ملزم به داشتن گواهینامه‌های صلاحیت حرفه‌ای مربوط هستند. منظور از نهادهای مالی، کارگزاریها، تامین سرمایه‌ها، مشاوره‌های سرمایه‌گذاری، صندوقهای سرمایه‌گذاری، رتبه‌بندی‌‌های اعتباری، و سایر نهادهای مالی فعال در بازار سرمایه هستند. این ضوابط از زمان دبیرکلی جناب آقای دکتر عبده تبریزی در سازمان کارگزاران وضع شد؛ بعدا نیز در سازمان بورس و اوراق بهادار ادامه پیدا کرد. یعنی طراح و معمار این ساختار گواهی‌گری (to certify) در بازار سرمایه ایران دکتر عبده تبریزی بود. در نتیجه استقرار این ساز و کار، امروز در بازار سرمایه ایران ارزش گواهینامه صلاحیت حرفه‌ای تحلیلگری به مراتب بالاتر از مدرک دکتری مالی (Finance) از بهترین دانشگاههای جهان است. چرا این اتفاق افتاده است؟ چون سازمان بورس اعطای مجوز فعالیتهای مختلف نهادهای مالی را به داشتن کارکنان دارای این گواهینامه‌ها گره زده است. یا مثلا، طبق ضوابط بیمه مرکزی، افراد شاغل در نمایندگی‌های بیمه ملزم به داشتن گواهینامه‌های صلاحیت حرفه‌ای مربوط هستند. به همین سیاق، شرکتهای ثبت‌شده نزد سازمان بورس و اوراق بهادار، شرکتهای پذیرفته‌شده نزد بورس اوراق بهادار تهران، شرکتهای پذیرفته‌شده نزد فرابورس ایران، بانکها، شرکتهای بیمه، ...، و سایر شرکتها، سازمانها و موسسات دارای تاثیرات گسترده بر منافع عمومی را می‌توان از سوی نهادهای ناظر، و حتی به موجب قانون، ملزم به استفاده از خدمات تخصصی افراد دارای صلاحیت حرفه‌ای (دارندگان گواهینامه‌های صلاحیت حرفه‌ای) در بخش‌های مختلف امور مالی آنها کرد. مثلا، در گام نخست می‌توان این شرکتها را ملزم کرد که ارشدترین مسئول مالی (CFO) خود را از بین دارندگان گواهینامه‌های صلاحیت حرفه‌ای منصوب کنند. یعنی کسی که معاون مالی و اداری یک بانک می‌شود، حتما ملزم به داشتن یک گواهینامه صلاحیت حرفه‌ای (حسابدار رسمی، حسابدار مستقل خبره، حسابدار مالی خبره، حسابدار مدیریت خبره،...) از انجمنهای حرفه‌ای معتبر ایرانی یا بین‌المللی باشد. به نظر من، این بزرگترین و نیرومندترین اتفاقی است که می‌تواند بیفتد و وارونگی توسعه حرفه حسابداری ایران را جبران کند. یعنی حرفه حسابداری ایران را از مسیر منحرف و وارونه فعلی، که محصول دانشگاه‌زدگی و دولتی‌زدگی است، به مسیر درست حرفه‌ایگری منتقل کند.