آرینراد (پسرم) از وقتی خردسال بود و تازه متوجه شده بود من حسابدارم، تا به همین الان، همیشه هر شغل و رشتهای را که دوست دارد، آن را در ترکیب با حسابداری نام میبرد! یکبار آن روزهایی که من مشغول ساختن فیلمهای مستند انجمن بودم به شوخی به من گفت: «ما بالاخره نفهمیدیم شما چکارهای؟ حسابداری؟ فیلمسازی؟» من در جوابش گفتم: «خودم هم نمیدونم؛ شاید حسابدار فیلمساز!» آنجا بود که او هم چون بسیار به بازیسازی علاقه دارد، برقی در چشمانش دوید و گفت: «من هم میخوام، حسابدار بازیساز بشم!» ]با خنده[
من برای آرینراد فقط آرزو دارم در هر مقطع از زندگیش به هر کاری که علاقه دارد بپردازد. حتی برایم مهم نیست که در آن کار موفق و درجه یک باشد. واقعا چه اهمیتی دارد؟ من الان که در این نقطه از زندگی هستم، فهمیدهام فقط مهم است آدم خودش از کاری که انجام میدهد عمیقا و خالصانه راضی باشد، و حس خوبی داشته باشد. البته به شرطی که آن کار به دیگران آسیب نرساند. شخصا هیچوقت دنبال این نیستم که آرزوهای دستنیافته خودم را از طریق پسرم محقق کنم. من هر چیزی را اگر واقعا دوست داشته باشم، خودم برای رسیدن به آن تلاش میکنم، از آینده بچهام مایه نمیگذارم. ولی مسلما و بدون تردید اگر آرینراد یک روز تصمیم قطعی و آگاهانه بگیرد که حسابدار بشود، من عمیقا از این تصمیمش خوشحال میشوم، و هر چه در توان دارم برای موفقیتش به او کمک خواهم کرد. البته او هر شغل دیگری را هم انتخاب کند همین کار را انجام میدهم.
ولی مشخصا درباره حسابداری معتقدم همانطور که از آغاز تمدن بشر حسابداری جزو مشاغل معتبر و آبرومند در جوامع مختلف بوده است، در آینده نیز چنین خواهد بود. حسابداری هم در ایران و هم در سطح بینالمللی آینده درخشانی همچون گذشته درخشانش خواهد داشت. بنابراین، از صمیم قلب به جوانانی که میخواهند حسابدار بشوند، این اطمینان خاطر را میدهم که شغل خوبی را انتخاب کردهاند.
دیدگاه خود را بنویسید