قراردادهای خرید یا فروش اقلام غیرمالی (استاندارد حسابداری 36 ابزارهای مالی - ارائه (مصوب 1397) - پیوست: رهنمود بکارگیری)
رب29. قراردادهای خرید یا فروش اقلام غیرمالی، تعریف ابزار مالی را احراز نمیكنند زیرا حق قراردادی یك طرف برای دریافت دارایی یا خدمت غیرمالی و تعهد متقابل طرف دیگر، نشاندهنده حق یا تعهد فعلی هیچ یک از طرفین برای دریافت، تحویل یا مبادله دارایی مالی نیست. برای مثال، قراردادهایی كه تسویه آنها تنها از طریق دریافت یا تحویل اقلام غیرمالی صورت میگیرد (مانند اختیار معامله، قرارداد آتی یا پیمان آتی نقره) ابزار مالی محسوب نمیشود. بسیاری از قراردادهای كالا از این نوع هستند. برخی از آنها شكل استانداردشدهای دارند و به شیوهای مانند برخی ابزارهای مالی مشتقه، در بازارهای سازمانیافته مبادله میشوند. برای مثال، قراردادهای آتی كالا ممكن است به سهولت به صورت نقدی خرید و فروش شوند، زیرا برای مبادله در بورس پذیرفته شده است و میتواند بارها دست به دست شود. با وجود این، طرفهایی كه این قرارداد را خرید و فروش میكنند، در واقع، كالای پایه را مبادله میكنند. توان خرید یا فروش نقدی قرارداد كالا، سهولت خرید یا فروش و امكان مذاكره برای تسویه نقدی تعهد جهت دریافت یا تحویل كالا، ویژگی بنیادی این قرارداد را به گونهای تغییر نمیدهد كه آن را در زمره ابزارهای مالی قرار دهد. با وجود این، برخی قراردادهای خرید یا فروش اقلام غیرمالی كه به صورت خالص از طریق نقد، یا مبادله ابزارهای مالی قابل تسویه است، یا اقلام غیرمالی که به سهولت به نقد تبدیل میشوند، همانند ابزارهای مالی در دامنه كاربرد این استاندارد قرار میگیرند (به بند 4 مراجعه شود).
رب30. قراردادی كه مستلزم دریافت یا تحویل داراییهای فیزیكی است، منجر به دارایی مالی برای یك طرف و بدهی مالی برای طرف دیگر نمیشود؛ مگر اینكه هرگونه پرداخت، به بعد از تاریخ انتقال دارایی فیزیكی موكول شود. خرید یا فروش نسیه كالاها از همین نوع است.
رب31. برخی قراردادها، وابسته به كالا هستند، اما از طریق دریافت یا تحویل فیزیكی كالا تسویه نمیشوند. در این قراردادها تصریح میشود كه تسویه، به جای پرداخت مبالغ ثابت، از طریق پرداختهای نقدی تعیینشده بر اساس فرمولهای مندرج در قرارداد انجام میشود. برای مثال، مبلغ اصل اوراق مشارکت ممكن است از حاصل ضرب قیمت بازار نفت در تاریخ سررسید اوراق در مقدار ثابتی نفت به دست آید. این مبلغ اصل بر اساس قیمت یک كالا محاسبه میشود، اما تنها از طریق نقد تسویه میگردد. چنین قراردادی، ابزار مالی است.
رب32. همچنین تعریف ابزار مالی، قراردادی را كه علاوه بر دارایی مالی یا بدهی مالی، دارایی غیرمالی یا بدهی غیرمالی نیز ایجاد میكند، دربرمیگیرد. این ابزارهای مالی، اغلب به یك طرف، اختیار مبادله دارایی مالی با دارایی غیرمالی را میدهد. برای مثال، اوراق مشارکت وابسته به قیمت نفت ممكن است به دارنده حق دریافت مجموعهای از پرداختهای ادواری سود ثابت و مبلغ ثابتی نقد در سررسید را به همراه اختیار مبادله مبلغ اصل در مقابل مقدار ثابتی نفت اعطا كند. مطلوبیت استفاده از این اختیار بر اساس ارزش منصفانه نفت در مقایسه با نسبت مبادله نقد و نفت (قیمت مبادله) كه در اوراق مشارکت قید شده است، در زمانهای مختلف متفاوت خواهد بود. مقاصد دارندگان اوراق مشارکت برای استفاده از اختیار معامله، اثری بر ماهیت داراییهای تشكیلدهنده ندارد. دارایی مالی دارنده و بدهی مالی ناشر موجب میشود كه اوراق مشارکت، صرفنظر از انواع دیگر داراییها و بدهیهایی كه ایجاد میشود، ابزار مالی باشد.
لازم به ذکر است؛ طبق بندهای 4 تا 6 این استاندارد:
4. این استاندارد باید برای قراردادهای خرید یا فروش اقلام غیرمالی كه به صورت خالص از طریق نقد یا ابزار مالی دیگر، یا از طریق مبادله ابزارهای مالی قابل تسویه است بكار گرفته شود، گویی این قراردادها ابزار مالی بودهاند، به استثنای قراردادهایی كه به منظور دریافت یا تحویل اقلام غیرمالی، طبق الزامات خرید، فروش یا استفاده مورد انتظار واحد تجاری، منعقد شده است و همچنان نگهداری میشود.
5. روشهای مختلفی برای تسویه قرارداد خرید یا فروش اقلام غیرمالی به صورت خالص از طریق نقد یا ابزار مالی دیگر، یا از طریق مبادله ابزارهای مالی وجود دارد. این روشها، شامل موارد زیر است:
- الف. زمانی كه شرایط قرارداد به هر یک از طرفین امکان تسویه به صورت خالص از طریق نقد یا ابزار مالی دیگر، یا از طریق مبادله ابزارهای مالی را میدهد؛
- ب. زمانی كه امكان تسویه به صورت خالص از طریق نقد یا ابزار مالی دیگر، یا از طریق مبادله ابزارهای مالی، در شرایط قرارداد تصریح نشده باشد، اما واحد تجاری سابقه تسویه قراردادهای مشابه به صورت خالص از طریق نقد یا ابزار مالی دیگر، یا از طریق مبادله ابزارهای مالی را داشته باشد (از طریق انعقاد قراردادهای تهاتر با طرف مقابل یا از طریق فروش قرارداد قبل از اعمال یا انقضا)؛
- پ. زمانی كه واحد تجاری برای قراردادهای مشابه، سابقه تحویل دارایی پایه و فروش آن در دوره كوتاهی پس از تحویل، با هدف كسب سود از نوسانهای كوتاهمدت قیمت یا کارمزد معاملهگر را دارد؛ و
- ت. زمانی كه اقلام غیرمالی موضوع قرارداد، از نقدشوندگی بالایی برخوردارند.
قراردادی که قسمتهای (ب) یا (پ) بالا در مورد آن کاربرد دارد، به منظور دریافت یا تحویل اقلام غیرمالی طبق الزامات خرید، فروش یا استفاده مورد انتظار واحد تجاری، منعقد نمیشود و در نتیجه در دامنه كاربرد این استاندارد قرار میگیرد. سایر قراردادهایی که بند 4 برای آنها کاربرد دارد، مورد ارزیابی قرار میگیرند تا تعیین شود که آیا به منظور دریافت یا تحویل اقلام غیرمالی طبق الزامات خرید، فروش یا استفاده مورد انتظار واحد تجاری، منعقد و همچنان نگهداری میشوند یا خیر، و بر این اساس مشخص میشود که در دامنه كاربرد این استاندارد قرار میگیرند یا خیر.
6. اختیار معامله صادرشده برای خرید یا فروش یک قلم غیرمالی كه به صورت خالص از طریق نقد یا ابزار مالی دیگر، یا از طریق مبادله ابزارهای مالی تسویه میشود، طبق بند 5(الف) یا (ت)، در دامنه كاربرد این استاندارد قرار میگیرد. چنین قراردادی نمیتواند با هدف دریافت یا تحویل اقلام غیرمالی طبق الزامات خرید، فروش یا استفاده مورد انتظار واحد تجاری منعقد شود. (استاندارد حسابداری 36 ابزارهای مالی - ارائه (مصوب 1397))
Contracts to buy or sell non‑financial items - IAS 32 Financial Instruments: Presentation - Appendix: Application Guidance
AG20. Contracts to buy or sell non‑financial items do not meet the definition of a financial instrument because the contractual right of one party to receive a non‑financial asset or service and the corresponding obligation of the other party do not establish a present right or obligation of either party to receive, deliver or exchange a financial asset. For example, contracts that provide for settlement only by the receipt or delivery of a non‑financial item (eg an option, futures or forward contract on silver) are not financial instruments. Many commodity contracts are of this type. Some are standardised in form and traded on organised markets in much the same fashion as some derivative financial instruments. For example, a commodity futures contract may be bought and sold readily for cash because it is listed for trading on an exchange and may change hands many times. However, the parties buying and selling the contract are, in effect, trading the underlying commodity. The ability to buy or sell a commodity contract for cash, the ease with which it may be bought or sold and the possibility of negotiating a cash settlement of the obligation to receive or deliver the commodity do not alter the fundamental character of the contract in a way that creates a financial instrument. Nevertheless, some contracts to buy or sell non‑financial items that can be settled net or by exchanging financial instruments, or in which the non‑financial item is readily convertible to cash, are within the scope of the Standard as if they were financial instruments (see paragraph 8).
AG21. Except as required by IFRS 15 Revenue from Contracts with Customers, a contract that involves the receipt or delivery of physical assets does not give rise to a financial asset of one party and a financial liability of the other party unless any corresponding payment is deferred past the date on which the physical assets are transferred. Such is the case with the purchase or sale of goods on trade credit.
AG22. Some contracts are commodity‑linked, but do not involve settlement through the physical receipt or delivery of a commodity. They specify settlement through cash payments that are determined according to a formula in the contract, rather than through payment of fixed amounts. For example, the principal amount of a bond may be calculated by applying the market price of oil prevailing at the maturity of the bond to a fixed quantity of oil. The principal is indexed by reference to a commodity price, but is settled only in cash. Such a contract constitutes a financial instrument.
AG23. The definition of a financial instrument also encompasses a contract that gives rise to a non‑financial asset or non‑financial liability in addition to a financial asset or financial liability. Such financial instruments often give one party an option to exchange a financial asset for a non‑financial asset. For example, an oil‑linked bond may give the holder the right to receive a stream of fixed periodic interest payments and a fixed amount of cash on maturity, with the option to exchange the principal amount for a fixed quantity of oil. The desirability of exercising this option will vary from time to time depending on the fair value of oil relative to the exchange ratio of cash for oil (the exchange price) inherent in the bond. The intentions of the bondholder concerning the exercise of the option do not affect the substance of the component assets. The financial asset of the holder and the financial liability of the issuer make the bond a financial instrument, regardless of the other types of assets and liabilities also created.
دیدگاه خود را بنویسید