آن سالهای اول راه‌اندازی سازمان بورس و شرکت بورس، قرار اولیه بر این بود که امور نظارتی و ضابطه‌گذاری در سازمان بورس انجام شود، امور عملیاتی هم در شرکت بورس انجام شود. به همین دلیل، خیلی زود معاونت بازار، معاونت توسعه، مدیریت پذیرش، مدیریت امور اعضاء، و مدیریت بورسهای منطقه‌ای به شرکت بورس واگذار شد. ولی فرایند انتقال مدیریت امور ناشران (نظارت بر شرکتهای بورسی) که به نوعی قدرتمندترین بازوی نظارتی سازمان کارگزاران بود، دچار تفسیر به رای مدیران آن زمان سازمان بورس شد. یعنی به رغم آنکه در نمودار سازمانی شرکت بورس راه‌اندازی این اداره مصوب شده بود؛ ولی پای اجراء که رسید، مدیران سازمان بورس زیر بار انتقال این بخش از کارها نرفتند. در نهایت، پس از پیگیریهای فراوان من تنها کاری که از مدیریت نظارت بر ناشران سازمان بورس به مدیریت امور ناشران شرکت بورس واگذار شد، امور مربوط به طبقه‌بندی شرکتهای پذیرفته‌شده در بازارها و تابلوهای مختلف بورس بود. این در واقع نقطه شروع شکل‌گیری آن اداره بود. ولی به مرور ما خودمان شروع به انجام کارهایی کردیم که اتفاقا جزو اقدامات تاثیرگذار شرکت بورس در آن دوران به شمار می‌آیند. آن سالها با توجه به اینکه قانون بازار اوراق بهادار به تازگی تصویب شده بود، در ساختار بازار سرمایه نیاز به ضابطه‌گذاری تکمیلی در اغلب زمینه‌ها احساس می‌شد. از این رو، من و همکارانم در مدیریت امور ناشران تحت هدایت و راهنمایی دکتر پوریانسب شروع به انجام مطالعه در چند زمینه مشخص کردیم که خروجی نهایی همه آنها پیشنهاد دستورالعملهایی به سازمان بورس بود که به جز یک مورد همگی آنها به تصویب رسیدند و لازم‌الاجراء شدند.


اولین مورد، بحث بسیار مهم Investor Relations یا IR بود که ما برای اولین بار معادل روابط سرمایه‌گذاران را برای آن استفاده کردیم، و خوشبختانه الان این اصطلاح در ادبیات مالی ایران جا افتاد. آن زمان که ما مطالعه در این زمینه را آغاز کردیم، در هیچکدام از بورسهای منطقه غرب آسیا برای این زمینه تخصصی ضوابطی وجود نداشت. نخستین کاری که ما انجام دادیم، ترجمه رهنمود روابط سرمایه‌گذاران بورس مالزی (توسط من و دکتر پوریانسب) بود که توسط انتشارات شرکت بورس منتشر شد[1]. ترجمه یک کتاب قطورتر هم به دکتر علی پارسائیان سفارش دادیم. نهایتا، بر مبنای آنها من پیش‌نویس دستورالعمل روابط سرمایه‌گذاران شرکتهای پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران را تنظیم کردم و برای تصویب نهایی به سازمان بورس ارسال کردم. بسیاری از مسائل و مشکلاتی که سهامداران شرکتهای بورسی در تمام این سالها با آنها مواجه بوده‌اند، ریشه‌اش در نداشتن ضوابط لازم‌الاجرای روابط سرمایه‌گذاران بوده است. ولی متاسفانه این دستورالعمل هیچگاه از سوی سازمان بورس تصویب نشد. من هم هیچوقت دلیل آن را متوجه نشدم. شخصا اعتقاد دارم اگر این اتفاق میفتاد بسیاری از مسائل و مشکلات سهامداران مرتفع می‌شد. جالب اینجاست که این پیش‌نویس هنوز هم روی وبگاه سازمان بورس در دسترس است. 


دومین مورد، تنظیم پیش‌نویس دستورالعمل انضباطي ناشران پذيرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران بود که با الگوبرداری از ضوابط مشابه شماری از بورسهای پیشرفته جهان تنظیم کردم و برای تصویب نهایی به سازمان بورس فرستادم. در آن پیش‌نویس اخذ جرایم نقدی از متخلفان بازار اوراق بهادار هم پیش‌بینی شده بود، ولی در ویرایش نهایی حذف شد. جرح و تعدیلات نسبتا گسترده‌ای بر آن پیش‌نویس اعمال شد. طوری که حاصل نهایی با پیش‌نویس پیشنهادی من خیلی فاصله داشت.


سومین مورد، بحث باز بسیار مهم CorporateGovernance یا CG بود که ما در شرکت بورس از معادل راهبری شرکتی برای آن استفاده می‌کردیم. برای این موضوع هم من و دکتر پوریانسب ابتدا آیین‌نامه راهبری شرکتی شرکتهای پذیرفته‌شده در بورس مالزی را ترجمه و منتشر کردیم. سپس، با الگوبرداری از آن آیین‌نامه که مبتنی بر اصول (principle based) بود، یک دستورالعمل مبتنی بر اصول برای شرکتهای پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران تنظیم کردیم و برای تصویب نهایی به سازمان بورس فرستادیم. آن زمان، من به نمایندگی از شرکت بورس در جلساتی که در سازمان بورس برای تصویب نهایی آن دستورالعمل تشکیل می‌شد حضور پیدا می‌کردم. ولی متاسفانه آن دستورالعمل به رغم آنکه مبتنی بر اصول بود و به راحتی در بازار سرمایه ایران قابلیت اجرا داشت، آن سالها به تصویب نرسید. حدود ده سال بعد، یک دستورالعمل مبتنی بر قاعده (rule based) با عنوان دستورالعمل حاكميت شركتي شركت‌هاي پذيرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ايران (27 تیر 1397) با اعمال تغییرات گسترده در آن پیش‌نویس اولیه، مصوب شد؛ که به دلیل تعارضات گسترده با سایر قوانین و مقررات تا کنون به طور کامل به اجرا در نیامده است.


و چهارمین مورد، مطالعه در زمینه کنترل داخلی بود که خوشبختانه به‌خوبی به سرانجام رسید. آن زمان تازه چند سالی بود که از رسوایی‌های مالی بزرگ در امریکا (انرون، وردکام، آرتور اندرسن و...) می‌گذشت؛ و یکی از بحث‌های مطرح در سطح بین‌المللی مباحث مربوط به قانونگذاری در امریکا در زمینه‌های راهبری شرکتی و کنترل داخلی بود. از این رو، من در مدیریت امور ناشران با الگوبرداری از چارچوب یکپارچه کنترل داخلی COSO، بخش 404 قانون ساربنز آکسلی (SOX)، و استاندارد شماره 5 هیئت نظارت بر حسابداری شرکتهای عام (PCAOB) (که آن را هم من به همراه دکتر پوریانسب و محمد قربانی ترجمه کردیم و از طریق انتشارات بورس چند بار تجدید چاپ شد[2]) پیش‌نویس دستورالعمل کنترلهای داخلی برای شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران را تنظیم کردم و برای تصویب نهایی به سازمان بورس فرستادم. این دستورالعمل 16 اردیبهشت 1391 به تصویب سازمان بورس و اوراق بهادار رسید و از آن تاریخ رعایت آن برای همه شرکتهای بورسی و فرابورسی لازم‌الاجراست.


تصویب این دستورالعمل ماجرای جالبی دارد که ذکر آن در اینجا برای خوانندگان و برای ثبت در تاریخ خالی از لطف نیست. آن زمان ما در مدیریت امور ناشران به طور همزمان دو پروژه تنظیم پیش‌نویس دستورالعمل راهبری شرکتی و تنظیم پیش‌نویس دستورالعمل کنترل داخلی را پیش می‌بردیم. اتفاقا با توجه به ماهیت موضوع، بحث کنترل داخلی در اولویت دوم بود. چون یکی از اجزای راهبری شرکتی است. تا اینکه آن زمان بحث تقلب موسوم به اختلاس سه هزار میلیارد تومانی رسانه‌ای شد. یک سر آن تقلب در بانک صادرات ایران بود؛ که یکی دو سالی بود در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شد. از این رو، وزیر وقت اقتصاد (شمس‌الدین حسینی) در نامه‌ای به رئیس وقت سازمان بورس (علی صالح‌آبادی) تکلیف کرد که سریعا در زمینه کنترل داخلی ضوابطی در بورس وضع شود. چون همکاران من در سازمان بورس (دکتر سیدعلی حسینی و خانم دکتر مداحی) می‌دانستند ما در امور ناشران شرکت بورس مطالعاتی را در این زمینه در دست انجام داریم، از من خواستند سریعا آن را نهایی و به سازمان بورس ارسال کنم. اینطور شد که من شخصا یکی، دو روز وقت گذاشتم و حاصل کار را در قالب پیش‌نویس آن دستورالعمل تنظیم و ارسال کردم. نهایتا هم آن پیش‌نویس با اعمال اصلاحات جزئی به تصویب سازمان بورس رسید. یکی از تاثیرات ماندگار این دستورالعمل راه‌اندازی کمیته‌های حسابرسی و واحدهای حسابرسی داخلی در شرکتهای بورسی و فرابورسی است، که از ارکان اصلی راهبری شرکتی به شمار می‌آیند.

[1]- روابط سرمایه‌گذاران در عرصه عمل، رهنمود بورس مالزی، ترجمه امیر پوریانسب و محسن قاسمی، انتشارات شرکت بورس اوراق بهادار تهران، 1387

[2]- استاندارد حسابرسی شماره 5: حسابرسی کنترل داخلی حاکم بر گزارشگری مالی که با حسابرسی صورت‌های مالی یکپارچه می‌شود، محسن قاسمی، امیر پوریانسب، محمد قربانی، انتشارات بورس (وابسته به شرکت اطلاع‌رسانی و خدمات بورس)، 1391.