دانشگاه علامه طباطبایی هم قبل از انقلاب، که با عنوان موسسه عالی بازرگانی فعالیت می‌کرد، و هم در تمام سالهای پس از انقلاب تا به امروز، یکی از قطب‌های دانشگاهی حسابداری در ایران بوده است. از این رو، اغلب استادانی که ما داشتیم افراد فرهیخته و از بنامان حسابداری ایران بودند. ولی خب مسلما من افتخار دانشجویی نزد همه این عزیزان را نداشتم. در بین استادانی که افتخار دانشجویی نزد آنان را داشتم، می‌توانم علاوه بر جناب آقای قاسم محبی که اصول حسابداری1 و2 را نزد ایشان آموختم، از زنده‌یاد دکتر شهریار دیلم صالحی یاد کنم که دروس میانه1 و2 را نزد ایشان گذراندم. انصافا کلاسهای آن زنده‌یاد هم در شکل گرفتن شخصیت حسابداری ما بسیار تاثیرگذار و مفید بود. حسابداری پیشرفته1 را نزد جناب آقای دکتر محمدقسیم عثمانی گذراندم که آن زمان از دانشجویان دکتری حسابداری دانشگاه علامه طباطبایی بود. حسابداری پیشرفته2 هم آن سالها در دانشکده ما سرقفلی استاد بزرگوار و فرهیخته جناب آقای دکتر محسن خوش‌طینت بود که همواره از استادان برجسته گزارشگری مالی تلفیقی بوده‌اند، و یکی از افتخارات من در دوران دانشجوییم این بود که موفق شدم از ایشان که بسیار در نمره دادن سخت‌گیر بودند نمره 20 بگیرم! و این همیشه برایم لذت‌بخش بود. اصول حسابرسی1 را با استاد بزرگوار جناب آقای دکتر کیهان مهام گذراندم. ایشان هم آن زمان دانشجوی دکتری حسابداری دانشگاه علامه طباطبایی بود. اصول حسابرسی2 را نزد استاد بزرگوار جناب آقای دکتر یحیی حساس یگانه گذارندم. دروس حسابداری صنعتی (حسابداری بها) 1 و2 و3 را هم به ترتیب نزد استادان بزرگوار جنابان آقایان دکتر موسی بزرگ‌اصل، دکتر محمدعلی اکباتانی و سیروس گوهری گذراندم. آن زمان دکتر بزرگ‌اصل هم از دانشجویان دکتری حسابداری دانشگاه علامه طباطبایی بود. همزمان هم در حال گذراندن دوره ACCA بود. من اولین بار درباره ACCA سر کلاس درس و از زبان ایشان شنیدم. الان که به این فهرست اسامی نگاه می‌کنم برایم جالب است که این عزیزان آن زمان در مقطع لیسانس حسابداری به ما آموزش می‌دادند. البته شخصا همین رویه را درست می‌دانم. به عنوان مثال، اهمیت تدریس اصول حسابداری1 در مقطع لیسانس به مراتب بیشتر از اهمیت تدریس تئوری حسابداری در دوره دکتری است. چراکه پایه و زیربنای فکری حسابداران را شکل می‌دهد. ولی به هر حال، در پی انفجار تحصیلات تکمیلی در دوره‌های فوق‌لیسانس و دکتری حسابداری، به مرور رویه‌ای در دانشگاههای ما شکل گرفت که دانشجویان لیسانس از آموزش استادان کارکشته و ممتاز محروم شدند.